Monday, August 1, 2016

طرز تهیه مربا پوست هندوانه

طرز تهیه مربا پوست هندوانه مواد لازم : پوست هندوانه یک کیلو آهک یک کیلو شکر یک کیلو و نیم گلاب نصف پیمانه هل سبز کوبیده یک تا دو قاشق مرباخوری ابتدا آهک را در ظرفی می ریزیم دو یا سه کاسه بزرگ آب روی آهک ریخته و کاملا هم می زنیم. سپس پوست های هندوانه را تمیز کرده تا حدی که تمامی قرمزی هندوانه گرفته شود، آنها را خرد کرده یا قالب می زنیم. آب زلال آهک را صاف کرده و روی پوست هندوانه آماده شده می ریزیم و می گذاریم 24 ساعت در آب آهک بماند بعد آنها را خارج کرده با آب زیاد می شوییم. این کار را چند بار تکرار می کنیم و بعد از هر بار شستن پوست هندوانه ها آب آن را خالی کرده و دوباره این کار را انجام می دهیم و با مقداری آب می گذاریم تا بپزد. سپس پوست هندوانه ها را در صافی می ریزیم تا آب آن برود. شکر را در ظرف لعابی مناسبی ریخته به اندازه سه لیوان آب روی آن می ریزیم و شکر را می جوشانیم. شربت را صاف کرده و پوست هندوانه ها را در شربت ریخته روی حرارت گذاشته تا جوش بیاید. کف روی مربا را چند بار می گیریم. وقتی شربت قوام آمد دانه های هِل و گلاب را داخل مربا می ریزیم. مربا باید کاملا شفاف و شکننده باشد. بعد مربا را از روی حرارت بر می داریم و در ظرف ریخته و پس از خنک شدن در یخچال نگهداری می کنیم

ادامه خبر در کلاکت...

نشست خبری پویش «بد سرپرست تنهاتر است» با حضور مهناز افشار

نخستین نشست خبری پویش «بد سرپرست تنهاتر است» با حضور شهرام گیل‌آبادی رئیس شورای سیاست‌گذاری، مهناز افشار سخنگوی پویش، مونیکا نادی مشاور حقوقی پویش و جمعی از اهالی رسانه در نگارستان شهر بوستان گفتگو برگزار شد.

ادامه خبر در کلاکت...

7 اتفاق برتر فوتبالی که سوژه کاربران فضای مجازی شد!



ادامه خبر در کلاکت...

سخنرانی مهم رهبر انقلاب در دیدار با مردم



ادامه خبر در کلاکت...

چگونه گرد سپیدی بر موها می نشیند؟

رنـگــــدانـــه‌هـــای مـــوجـــود در ملانوسیت‌ها، عامل ایجاد رنگ موی سر هستند. زمانی كه سـاخـت ایـن رنـگدانه‌ها مـتوقف شود، مو رنگ خود را از دست می‌دهد و بــه اصـطـلاح سـفـیـد می‌شود و این تار موهای سفید رنگ در تركیب با تـارهـای سـیاه مو، حالتی خـاكـسـتـری بـه مو می‌دهند. سفید شدن مو به طور معمول فرآیندی است كه با بالا رفتن سن رخ می‌دهد. طبق تحقیقات صورت گرفته، عامل اصلی سفید شدن مو، ماده‌ای به نام پروكسید هیدروژن است. با بالا رفتن سن، این ماده در فولیكول‌ها و سلول‌های مو به مقدار زیادی تـولـید می‌شود و در نتیجه ساخت رنگدانه ملانین را متوقف می‌كند. پروكسید هیدروژن به مـیـــزان كــمـــی ‌در ســـراســـر بـــدن هـمـچــون فولیكول‌های مو تولید می‌شود، ولی با افزایش سن مقدار تولید آن بالا می‌رود، زیرا دیگر بدن قادر به خنثی كردن تولید این ماده نیست. زمانی كه ملانوسیت‌ها به طور غیرفعال حضور دارند یا تعداد ملانین هر تار مو به كم‌تر از حد معمول می‌رسد، مو به رنگ خاكستری دیده مـی‌شـود، ولـی چـنـانچه ملانوسیت‌ها كاملا رنگدانه‌های خود را از دست بدهند، مو سفید می‌شود.

ادامه خبر در کلاکت...

نشست خبری پویش «بد سرپرست تنهاتر است» با حضور مهناز افشار

نخستین نشست خبری پویش «بد سرپرست تنهاتر است» با حضور شهرام گیل‌آبادی رئیس شورای سیاست‌گذاری، مهناز افشار سخنگوی پویش، مونیکا نادی مشاور حقوقی پویش و جمعی از اهالی رسانه در نگارستان شهر بوستان گفتگو برگزار شد.

ادامه خبر در کلاکت...

چه بگویم؟ ندانستن یا بنی آدم ...

یکی از این ویژگی‌های مشترک، فضای ابهام‌آلود داستان‌ها است و دیگری وضعیتی است که آدم‌های داستان‌ها در آن گرفتار شده‌اند.  شخصیت‌های حاضر در داستان‌های «بنی‌آدم» نیز، غالبا آدم‌هایی معمولی نیستند و هرکدامشان به شکلی گرفتار وضعیتی بحرانی‌اند. خاصه در سه داستان «مولی و شازده»، «اسم نیست» و «اتفاقی که نمی‌افتد»؛ با آدم‌هایی روبرو هستیم که انگار از متن زندگی به بیرون پرتاب شده‌اند. در اولی، صحنه‌ای مضحک از مرگ و اعدام تصویر شده و دومی داستان فرار چند زندانی از مرزهاست و آخری هم روایتی است از وضعیت بحرانی و کابوس‌های یک پناهنده سیاسی. قصه‌های حاضر در «بنی‌آدم» را به اعتبار چند ویژگی می‌توان داستان‌هایی متفاوت با آثار قبلی دولت‌آبادی دانست و از جمله این ویژگی‌ها یکی این‌که داستان‌های این مجموعه، جز یکی، در حال‌وهوای متفاوت از فضاهای رئالیستی نوشته شده‌اند.  از شش قصه این مجموعه، تنها «چوب خشک بلوط» یادآور حال‌وهوای قصه‌های قبلی دولت‌آبادی و خاصه برخی قصه‌های قدیم او در «کارنامه سپنج» است. بااین‌حال، زبان این قصه‌ها همچنان همان زبان همیشگی آثار دولت‌آبادی است و به عبارتی تشخص زبانی داستان‌های او در این مجموعه هم دیده می‌شود. به مناسبت انتشار «بنی‌آدم»، که مدتی پیش در نشر چشمه به چاپ رسید، با محمود دولت‌آبادی درباره داستان‌های این مجموعه گفت‌وگو کرده‌ایم و همچنین در اواخر گفت‌وگو به دو کتاب «وزیری امیر حسنک» و «تا سر زلف عروسان سخن» هم پرداخته‌ایم.  دو کتابی که به ادبیات کلاسیک فارسی مربوط‌اند و در اولی به «تاریخ بیهقی» و داستان حسنک پرداخته شده و دیگری گزیده‌ای است از بهترین‌ نثرهای قدیم فارسی. دولت‌آبادی در جایی از این گفت‌وگو، فضای متفاوت داستان‌های «بنی‌آدم» را به «طورِ دیگر شدن» جهان امروز و آدم‌هایش مربوط دانسته و گفته: «اينكه (این داستان‌ها) داستان‌هایی متفاوت با کارهای قبلی من هستند، كاملا درست است.  چون آن تاملي كه در آثار رئاليستي‌ام داشته‌ام در اينجا شكل ديگري پيدا كرده و لابد آنچه در مورد اين كتاب بايد توضيح بدهم اين است كه آدميزاد ناگهان طورِ ديگري شده و اين‌ها همه، طورِ ديگر شدن آدميزاد است در عمري كه من گذرانده‌ام. اين طورِ ديگر شدن را نمي‌توانم آدرس بدهم كه كجاست ولي تاثيراتش در ذهن من چنین بوده و بيان شده است... آنچه بر فضای همه این قصه‌ها حاکم است، عصاره‌ زندگی‌ای است که من در این دوره تجربه می‌کنم.  عصاره دفرماسیون، بیگانه‌شدن و بی‌سرانجامی». چنین است که می‌توان رد برخی ویژگی‌های وضعیت کنونی را در این قصه‌ها جست‌وجو کرد. در جایی دیگر از این گفت‌وگو از دولت‌آبادی درباره داستان‌‌های امروز فارسی و کارگاه‌های قصه‌نویسی پرسیده‌ایم و او درباره این شیوه از آموزش داستان گفته: «وقتی مرحوم گلشیری کلاس داستان‌نویسی گذاشت من سر کلاس او رفتم و در حضور جمع مخالفت کردم. ابتدا گلشیری این کار را کرد. من در کلاس او گفتم ادبیات خلاق آموختنی هست اما آموزانیدنی نیست.  نظرم از ابتدا این بوده که برای ادبیات فرمولی وجود ندارد و با ترتیب‌دادن کلاس دست بچه‌های مردم تو پوست گردو گذاشته می‌شود؛ و این‌که اگر ادبیات در بستر طبیعی خودش خلق شود روش‌اش را پدید می‌آورد و در این شرایط هر نویسنده‌ای سبک خودش را خلق می‌کند؛ نه‌فقط سبک خودش بلکه در هر اثری سبکی را پدید می‌آورد». از دولت‌آبادی درباره آخرین وضعیت «کلنل» و «طریق بسمل شدن» هم پرسیده‌ایم و او میگوید هنوز هیچ تغییری در شرایط انتشار این دو کتاب به وجود نیامده است. در ادامه این گفت‌وگو را می‌خوانید: از اولین آثاری که در جوانی منتشر کردید مجموعه‌‌داستان‌هایی بود که بعدها در «کارنامه سپنج» گرد آمدند، تازه‌ترین کتابتان هم مجموعه‌داستان «بنی‌آدم» است. چه شد که باز فرمِ قصه کوتاه را برای نوشتن انتخاب کردید و به سمت نوشتن این قصه‌ها رفتید؟ حقيقتش من به‌سمت چيزي نمي‌روم و آنها هستند كه به سراغ من مي‌آيند. بعد از نوشتن «روزگار سپري‌شده مردم سالخورده» فكر كردم ديگر چيزي نخواهم نوشت. ولي نشد؛ چون كارهاي ديگر آمدند. اول داستان کوتاه «آینه» آمد، سپس «سلوك» آمد، بعد «آن ماديان سرخ‌يال» آمد و بعد «طريق بسمل‌شدن» و همان ايام «عبور از خود»، كه اين دو كتاب هم به‌انضمام «كلنل» هنوز آنجا هستند.  به‌طور كلي من از «نفْسِ» نوشتن مي‌ترسم. هم از لحاظ جسمي و هم از لحاظ ذهني. پس اين نيست كه من به‌سراغ داستان‌كوتاه رفته‌ یا نرفته‌ام. نه، هركدام از این داستان‌ها يك قلنج ذهني براي من بوده كه بايد یک‌جوری آن را باز  مي‌كردم. به همين جهت هم از نوشتن‌شان دچار خستگي عجيبي شدم.  در عين‌حال، برخی از آن داستان‌هاي اوليه كه اشاره كرديد، در تعريف داستان‌كوتاه مي‌گنجند و برخي ديگر تلاش‌هايي هستند براي رسيدن به رمان‌نويسي. به اين‌ترتيب از نظر من نوشتن داستان‌كوتاه همیشه و همان‌طور كه در يكي از داستان‌های این مجموعه اشاره كرده‌ام، از مشكل‌ترين كارها بوده، با وجود اين، نوشتن اين‌ها اجتناب‌ناپذير بود. از اين زمره داستان ديگري هم بعد از «روزگار سپري‌شده» نوشتم که گفتم «آینه».  در تعريف‌هايي كه منتقدين آورده‌اند، داستان‌كوتاه عبارت است از داستاني كه در يك نشست بشود خواندش، اما تعريف من سوا از این است: داستان‌كوتاه عبارت از داستاني است كه در يك نَفَس بشود آن را نوشت. و من هرکدام از داستان‌هاي «بني‌آدم» را در يك نَفَس نوشته‌ام. منظورم از نَفَس، اتصال و پيوسته نوشتن در ذهن و روي كاغذ است. به اين‌ترتيب من به‌سراغ اين داستان‌ها نرفتم. اين‌ها آمدند و بايد نوشته مي‌شدند و شدند. طريقه كارم همیشه اين‌طور بوده است. ‌ اما در فرایند نوشتن آیا معلوم است که آنچه نوشته خواهد شد رمان است یا قصه کوتاه؟ بله، وقتي شروع مي‌شود معلوم است كه اين باید داستان‌كوتاه باشد يا رمان. مقدمات اينها از قبل فرق مي‌كند و هركدام‌شان يك‌جوري آدم را گرفتار و دچار مي‌كنند. خود آنها هستند که مرا مجبور مي‌كنند كه بنويسم وگرنه حالم بدتر از اين می‌شد كه الان هست. در نوشتن‌شان هم خيلي عذاب مي‌كشم؛ تاثيرات جسمي‌شان هم خيلي شديدند و خستگي زيادي به‌همراه دارند. من در بهمن و اسفند چهار داستان از این مجموعه را نوشتم و هركدام باعث شد كه بسيار خسته بشوم و متاسفانه در موقعيتي كه ما هستيم معمولا نويسنده استراحتِ بعد از كار ندارد. چيزي كه جزو طبيعت كار است و شما بايستي بگذاري نسيمي به ذهنت بوزد تا بعد دوباره شروع كني. به دشواری نوشتنِ داستان‌کوتاه اشاره کردید. در قصه اول «بنی‌آدم» که «مولی و شازده» نام دارد، داستان ‌كوتاه را هنری دانسته‌اید در توان کافکا و ولفگانگ بورشرت. دشواری نوشتن داستان‌کوتاه دقیقا در چیست؟ آیا به این خاطر است که باید در حجم کمی از کلمات آنچه را در ذهن وجود دارد نوشت؟ نمي‌دانم در چيست، اما مي‌دانم كه خيلي دشوار است. شاید حجم کم، اما هر چيزي كه به‌اختصار نوشته شود لزوما داستاني نيست كه من بگويم پذيرفتني است. دشوار است. چگونه می‌شود از عهده موضوعي برآمد كه با داستان كوتاه تناسب دارد و نه با رمان؟ شاید بخشی از دشواری‌اش فشردگي و مينياتوركاري است و اينکه باید خودت را در اختصار بيان كني و آن لحظاتي را بنویسی كه ذهن را دچار كرده. براي من داستان‌كوتاه هنوز هم دشوار است.  علي‌الاصول اعتقاد من این است كه خلق ادبيات گاهي ممكن مي‌شود. وقتي در داستان اول «بنی‌آدم» نوشتم كه ناگهان در سه صبح تصويري در ذهنم آمد واقعا همین‌طوری بود و این توضيح‌پذير نيست. فكر مي‌كردم كتاب «بنی‌آدم» كه منتشر شود چيزي ندارم كه درباره‌اش بگويم، چون توضيح‌پذير نيست. اما به هرحال انسان وقتي دچار مي‌شود بايد بتواند از عهده‌اش بربيايد.   ‌بعضي از قصه‌هاي «بنی‌آدم» تجربه تازه‌اي در كارنامه شما هستند، به این معنا‌ که در آنها از رئاليسمي كه مشخصه كارهاي شما بوده خبری نیست و شاید بشود گفت به سمت نوشتن قصه‌هاي مدرن‌تر رفته‌ايد. حتي یکی دو جا در قصه‌های «مولی و شازده» و «امیلیانو حسن»، راوی به‌طور مستقیم خواننده را مخاطب قرار داده که این خلاف ساختار رئالیستی داستان است و البته تمهیدی است که در برخی قصه‌های پست‌مدرن به‌کار بسته می‌شود. دلیل نوشتن داستان‌هایی متفاوت از داستان‌های رئالیستی چه بوده است؟ نمي‌دانم واقعا، اين‌ها كه مي‌گوييد استنباط و ارزيابي شماست و شاید درست هم هست. اما باور كنيد نمي‌دانم و وقتي مي‌نوشتم‌شان فكر مي‌كردم كه همين‌جور بايد نوشتشان. ضمن این‌که اعتقاد داشته و دارم هیچ اثری غیررئالیستی نیست. اما اينكه داستان‌هایی متفاوت با کارهای قبلی من هستند، كاملا درست است.  چون آن تاملي كه در آثار رئاليستي‌ام داشته‌ام در اينجا شكل ديگري پيدا كرده و لابد آنچه در مورد اين كتاب بايد توضيح بدهم اين است كه آدميزاد ناگهان طورِ ديگري شده و اين‌ها همه، طورِ ديگر شدن آدميزاد است در عمري كه من گذرانده‌ام. اين طورِ ديگر شدن را نمي‌توانم آدرس بدهم كه كجاست ولي تاثيراتش در ذهن من چنین بوده و بيان شده است. مثلا «يك شب ديگر» را من در بعدازظهري نشستم و نوشتم.  تصويري در ذهنم آمده و من بايد آن را بيان مي‌كردم، همين. اينكه از رئاليسم مي‌گذرد و مي‌رسد به پسامدرن و چه و چه را، نه تئوري‌هاشان را مي‌شناسم و نه علاقه‌اي به آن دارم. خود زندگي است كه به نویسنده مي‌گويد چه‌كار بايد کند. آنچه در كل مي‌توانم بگويم اين است كه امروز آدميزاد در ذهن من اين شكلي شده، در موقعيت‌ها اين‌جوري شده، در ناشناختگي‌ها اين‌جوري شده.  دفرماسيون‌ها اين‌جوري به ذهن من آمده و ممكن است در امر واقع و در عالم رئاليستي اگر مي‌خواستم بنويسم‌شان، جورِ ديگري مي‌شدند ولي در اين اختصار به این شکل درآمده‌اند، يك‌جور بي‌پايانی و بي‌سرانجامي و دچار‌ بودنِ آدم‌ها در ذهن من بوده. وضعیت يكايك این آدم‌ها غم‌انگيز است و هم مضحك. در عين‌حال آنها گرفتار موقعيتی تراژیک هستند، نه در معناي ارسطويي‌اش البته. ولي آنها در معناي جديد تراژدی اين‌گونه‌اند. اين‌ها خاصيت دوره جديد است و اين‌جور به ذهن من آمده است. آیا این خود گونه‌ای از رئالیسم نیست؟! اما در این قصه‌های متفاوت، زبان شما همچنان همان زبان همیشگی‌تان است؛ آیا به فکر این نبودید که زبانی متفاوت برای این قصه‌ها به‌کار ببرید؟ نه، داستان‌ با زبان خودش زاده می‌شود. این‌ها از معدود آثار من هستند که کم بازنویسی شدند. شما می‌دانید که مجلد سوم «روزگار سپری‌شده» را حدود سه سال بازنویسی و ویرایش می‌کردم و برخی از بخش‌های «کلیدر» به همین‌ترتیب، «سلوچ» کمتر و «سلوک» خیلی بیشتر.  ولی داستان‌های «بنی‌آدم» کمترین وقت را برای بازنویسی از من گرفت و تقریبا می‌شود گفت بازنویسی نشدند، فقط ویرایش شدند. اما خب، طبعا آن زبان هست و از نظر من عمدی هم وجود ندارد و بدیهی است که بافت زبان در این داستان‌ها هم همان شناسنامه همیشگی را داشته باشند و این اجتناب‌ناپذیر است. من اجزاء یک داستان را جدا-‌جدا نمی‌بینم. هر داستان یک هماد (مجموع) است که پدید می‌شود.   «بنی‌آدم» مجموعه‌ای از قصه‌های به‌هم‌پیوسته نیست و داستان‌ها، شخصیت‌ها و فضاهای متفاوتی دارند. اما ویژگی‌هایی مشترک در داستان‌ها وجود دارد که نوعی پیوند میان آنها برقرار کرده. یکی از این اشتراکات حال‌و‌هوای ابهام‌آلود تمام قصه‌ها است. در جایی از صحبت‌هایتان از «طورِ دیگر شدن» آدم‌ها در جهان فعلی گفتید و به بی‌پایانی و بی‌سرانجامی این وضعیت اشاره کردید. آیا فضای ابهام‌آلود این قصه‌ها برآمده از همین وضعیتی است که گفتید؟ درست است. یکی از وجوه عمده این اشتراک‌ها که گفتید، همین ابهام و ابرآلودگی است که همه‌جا را دربرگرفته و در جاهایی نشانه‌هایی هم وجود دارد. در موقعیتی که این قصه‌ها را نوشتم، اتصال میان آن‌ها همان اتصال روحی و درک و دریافت من از موقعیت بوده است. پس درست است و شاید نشانه‌های دیگری هم از این اشتراکات وجود داشته باشد. ‌شاید یکی دیگر از این نشانه‌ها تیپ آدم‌هایی است که در این قصه‌ها حضور دارند. شخصیت‌های این داستان‌ها هیچ‌یک آدم‌هایی معمولی نیستند و یکی از وجوه شباهت آنها این است که هریک از این آدم‌ها به‌شکلی از متن جامعه به بیرون پرتاب شده‌اند و در حاشیه جامعه قرار گرفته‌اند. مشخصا در «مولی و شازده» صحنه اعدام و مردی قوزی را داریم که معلوم نیست از کجا به فضای این قصه که در زمان امروز می‌گذرد آمده. در «اسم نیست» تعدادی زندانی هستند که می‌خواهند از مرز فرار کنند و در «اتفاقی که نمی‌افتد» با پناهنده‌ای سیاسی مواجه می‌شویم. بله این‌طور هم می‌شود این آدم‌ها را تلقی کرد. اما به‌طور‌کلی آنچه بر فضای همه این قصه‌ها حاکم است، عصاره‌ زندگی‌ای است که من در این دوره تجربه می‌کنم. عصاره دفرماسیون، بیگانه‌شدن و بی‌سرانجامی. از همه جالب‌تر اینکه این‌ها ناگهان به ذهنم می‌آیند. برای خودم هم عجیب است که چرا و از کجا این‌ها ناگهان سر بر می‌آورند! مثلا در مورد همان زندانیان... «اسم نیست»؛ خود این عنوان یعنی که انتظار هویتی نداشته باشید و اسم کتاب هم ممکن بود که همین شود.  این آدم‌ها از زندگی پرت افتاده‌اند اما زندگی هنوز رهاشان نمی‌کند. ما می‌دانیم که در دوره معینی انبوهی از آدم‌های این مملکت در آن ایام، ناچار شدند که تن به مهاجرت بدهند و خب این اتفاق تاریخی در ذهن می‌ماند، در ذهن آدمی مثل من می‌ماند. شاید محض پیشگیری از فراموشی به تعبیر میلان کوندرا.  اما اگر بگویید الگویش کیست، نمی‌دانم. این‌قدر می‌دانم که موضوع مرا رها نکرده تا وقتی که بیانش کرده‌ام. تاثیر گذاشته‌اند و تخمیر شده‌اند، تا اینکه در موقعش بروز کرده‌اند. جالب است که یکی از مترجمان خوب ما قبل از اینکه کتاب منتشر شود با منزل ما تماس گرفته و گفته بود می‌خواهم این کتاب را ترجمه کنم.  اما بعد که آن را خواند گفت: نه، ترجمه‌اش نمی‌کنم. فکر کردم برای اینکه ترجمه‌کردن این کتاب و دچارشدن به آن مترجم را هم آزار می‌دهد و اگر کسی به بهداشت روان خودش توجه داشته باشد طبعا طرف همچین کاری نمی‌رود. این‌ها جمع می‌شوند از جاهایی که نمی‌دانید کجاست، در جاهایی که باز هم نمی‌دانید کجاست و نمی دانید در چه زمانی، بروز می‌کنند. اما اصل قضیه، انهدام است و از دست‌دادن و دویدن بی‌سرانجام یا بدسرانجام. آیا هدف این دویدن‌ها مشخص است؟ نه، نیست. اتفاقا این نومیدی که امروز در جهان بروز یافته و بسیار خطرناک هم است، تا حدی به این مربوط است که هدف و چشم‌اندازی وجود ندارد. اتفاقاتی که در جهان امروز ما رخ می‌دهد به‌خاطر بی‌آیندگی است. این کشش خوفناک به سمت گذشته برای این است که آینده‌ای وجود ندارد.  جوانی که در گوشه‌ای از دنیا زندگی می‌کند، اگر چشم‌انداز و ایده‌آلی برای خودش و نسل و دوره خودش داشت بلند نمی‌شد برود در قلب شهرها و صحراها سَر ببرد و منهدم کند و منهدم شود. شاید نوعی نظریه درباره این وضعیت وجود داشته باشد، اما من نامش را می‌گذارم «نظریه انهدام». انسان بی‌آرمان به نومیدی می‌رسد، نومیدی به نیهیلیسم می‌رسد، نیهیلیسم که فعال شد هم یعنی آنارشیسم، یعنی افراط و خشونت و بیگانگی از هستی و منهدم‌کردن هستی.  این وقایع از جنبه روحی-روانی همه از نومیدی و افسردگی و نیهیلیسم ناشی می‌شود. آدم در چنین وضعیتی خودش را ویران می‌کند. زندگی و دیگران را ویران می‌کند، زیرا در نظرش همه‌چیز بیهوده و پوچ و بی‌ربط است و بنابراین فکر می‌کند عدمش هم چیزی است مثل همین وجود که زیاد اهمیتی ندارد. البته این داستان‌ها قرار نیست چنان ابعادی را بیان کند، اما روح یا روانی که در آنها جاری است مربوط به همین دوره است. چطور می‌توان داستانی نوشت که هم روح یک دوره را در خود داشته باشد و هم مختص به زمان یا واقعه‌ای خاص نباشد و به‌اصطلاح تاریخ انقضاء نداشته باشد؟ در انگارِ من، همین داستان‌های «بنی‌آدم» که حرفش را می‌زنیم از همان زمره باید باشد. و بعید است که به‌صورت آگاهانه اتفاق بیافتد. توضیح‌دادنی نیست. این‌ تأثرات می‌آیند و در انسان نشست می‌کنند، آن‌طوری که خودشان بدانند و باز خودشان آدم را وادار به بیان می‌کنند. این روند را هر شخصی خودش باید تجربه کند و هر تجربه‌ای هم خاص است و این مقوله در هر ذهنی رفتار مشخص خودش را دارد.  اما می‌توانم بگویم در نوشتن نباید به فکر اصطلاحا جاودانگی یا انقضاء نیافتن اثر بود. پیشنهادی اگر باشد، این است که غرض - همان‌طور که مولوی می‌گوید - کار را خراب می‌کند. اما دریافت اجتماعی و تخمیر آن و واگذاشتنش به حال خود و فکر‌کردن به آن و در نقطه‌ای سرنخ را در ذهن پیدا‌کردن، تجربه‌ای شخصی است. اما فرمولی برای اینکه داستانی نوشته شود که هم مربوط به یک زمانه باشد و هم در هر دوره دیگری قدرت خود را حفظ کند وجود ندارد و تضمینی هم وجود ندارد.  اصل قضیه همان است که شما نخواهی و پیدا شود، شما بجویی برای یافتن خودت، نه بجویی برای اینکه کاری جاودانه یا ماندگار بنویسی. یک‌بار در مراسمی در وین صحبت می‌کردم. گفتم من از ندانستن آغاز می‌کنم. واقعا هم همین‌طور است و «بنی‌آدم» مصداق همین حرف است. یعنی در آگاهی من هیچ‌چیزی وجود ندارد که بخواهم تصمیم بگیرم، ولی از درون من چیزی می‌آید و مرا وادار به تصمیم نوشتن می‌کند.  حقیقت این را در قصه اول «بنی‌آدم» گفته‌ام که ناگهان تصویر در نظرم آمد که ابدا خبری از آن نداشتم و وقتی به نظر آمد یعنی که مرا بیان کن، همین. این‌گونه نیست که بنشینم فکر کنم چرا دیگر نمی‌توانم بنویسم. من زندگی عادی‌ام را کرده‌ام. زندگی عادی داشتن همان هنر زیستن است و هنر زیستن پایه اصلی هنر ورزیدن است در عرصه‌های مختلف.  در جامعه‌ای که مدام در حال تبدیل و تنوع و تطور و معلق‌زدن افراد و ریاکاری آنها است، هنر زیستن عبارت است از «معمولی زیستن». اینکه انسان بتواند در شرایطی که همه‌چیز در حال معلق و واروست و همه‌چیز در سمتی است که معلوم نیست کدام سمت است، زیستن درست خود زندگی کردن است؛ مثل محمودی که همیشه زندگی می‌کرده زیرا اگر به آدم‌ها فرصت دهید، همان نخستین شخصی که با شما سلام‌علیک می‌کند آماده است تا شما را تبدیل به چیزی کند که در ذهنش از شما ساخته است. من هرگز این اجازه را نداده‌ام. می‌گویم آنچه در ذهن شماست برای خود شما؛ من که در ذهن خودم می‌دانم چه هستم.  اندوختن به‌طور طبیعی، یادگیری به‌طور مداوم، واگذاری اندوخته‌ها و تجربه‌ها به حال خود تا به‌ وقتش بروز پیدا کنند؛ برای من همیشه این اصل بوده است. این نیست که ما بگوییم حالا من می‌روم تجربیاتی را می‌آموزم تا بنشینم و چیزی را بنویسم. خوب است که شما تجربه‌ بیاندوزی، این از ضرورت‌های هنرورزی است اما اگر مقصد را این بگذاری که زود این تجربیات را منتقل کنی ممکن است در خلاقیت هنری موفق نشوی. معمولا عنوان مجموعه‌داستان‌ها را از روی نام یکی از قصه‌های آن می‌گذارند اما «بنی‌آدم» اسم هیچ‌یک از قصه‌های کتاب نیست. این اسم را چگونه انتخاب کردید؟ «بنی‌آدم» ناگهانی به ذهنم آمده بود.   بعد از اینکه مجموعه تمام شد؟ بله، وقتی تمام شد. البته در آن اواخر این اسم را انتخاب کرده بودم اما یادم رفته بود. ناشر که پیش من آمد گفتم چطور است اسم این مجموعه را بگذارم «ندانستن». گفت شما که «بنی‌آدم» را انتخاب کرده بودید و متوجه شدم چه اسم خوبی است. «بنی‌آدم» جامع‌ترین اسم است برای این قصه‌‌ها، چون قصه‌ها می‌خواهند بگویند این‌ اشخاص آدم هستند و بیش‌تر این‌که آدمیزاد بوده‌اند!   داستان «اسم نیست» با نقطه‌ویرگول شروع می‌شود: «؛ چه جوری بگویم؟ همه‌چیز در آن دخمه شروع شد...». چرا قصه با این علامت شروع می‌شود؟ اشتباه چاپی است یا نشانه‌ای از پریشان‌گویی راوی و این‌که روایت قصه از میانه شروع شده است؟ شاید اشتباه چاپی است شاید نه. واقعا یادم نیست. اما همین «چه بگویم؟» که اولین عبارت داستان است، خودش پریشانی و کلافگی را در خود دارد و راوی می‌گوید نمی‌دانم این را چه‌کارش کنم و چه‌جوری بیانش کنم؟ یک‌جور ناگزیری است و به‌نظرم بد هم نیست که این علامت اینجا آمده است.   پیش از انتشار «بنی‌آدم»، دو کتاب منتشر کردید که هر دو مربوط به ادبیات کلاسیک بودند. یکی «وزیری امیرحسنک» و دیگری «تا سر زلف عروسان سخن» که در کتاب اخیر گزیده‌ای از نثر کهن فارسی به دست داده‌اید. معمولا شیوه مواجهه نویسندگان و شاعران معاصر ما با سنت ادبی فارسی متفاوت از آن چیزی بوده که در دانشکده‌های ادبیات وجود دارد... بله، من همیشه به جوان‌ها گفته‌ام دانشکده ادبیات را توضیه نمی‌کنم، اگر استعداد نویسندگی دارید. شما با چه رویکردی به‌سراغ انتخاب بهترین متون نثر کلاسیک فارسی رفتید؟ آیا هدف شما این بود که نوعی آشتی میان مردم عادی جامعه با این متون برقرار کنید و ضمنا قدرت زبان و روایت در سنت ادبی را به داستان‌نویسی امروز نشان دهید؟ تشخیص شما درست است. البته از نظر من آکادمیسین‌های ما محترم‌اند برای اینکه از روی این آثار غبار را پس زدند تا ما با آنها آشنا شویم. من همیشه گفته‌ام قدرشناس این بزرگان هستم و باید باشیم. این نظری است که متاسفانه صادق هدایت خلاف آن را داشت.  او به طنز می‌گفت آنها این متون را غبارروبی می‌کنند، اما من معتقدم این غبارروبی خیلی هم خوب بوده و بسیار خوب است. دست‌کم ارتباط من با زبان و ادبیات قدیم که عاشقانه بوده است و هست از برکت همان غبار گرفتن‌هاست.  به این‌معنا که در بیان نثرنویسان قدیم خودمان گاهی وقت‌ها اعجاز می‌بینم. ولی آکادمیسین‌های ما که با غبارروبی از این آثار کار بسیار مهمی کرده‌اند، در شیوه آموزش(در تجربه‌های من) متاسفانه وازننده هستند. تجربی این را می‌گویم. البته در دوره قدیم و آن زمان که مرحوم فروزانفر و دیگران بودند از آن شیوه آموزشی شفیعی‌کدکنی بیرون آمد، ولی در دوره جدید این‌طور نیست. زمانی جمعی پیش من می‌آمدند و اساطیر می‌خواندیم.  یکی از آن‌ها در دانشگاه ادبیات خوانده بود، اما متوجه شدم نمی‌تواند از روی متن بخواند. گفتم چرا نمی‌توانی، تو که می‌گویی فوق‌لیسانس ادبیات دارم، در آنجا چه خوانده‌ای؟ گفت بیهقی و حسنک را خوانده‌ایم. بیهقی را جلویش گذاشتم و دیدم باز هم نمی‌تواند بخواند. گفتم پس چه‌جور از دانشگاه فوق‌لیسانس گرفته‌ای؟  گفت در دانشگاهی که درس خوانده‌ام استادی داشتیم که یک نسخه اِعراب‌گذاری‌شده از این داستان را از استاد قبلی‌اش گرفته و او هم آن را از استاد قبلی گرفته بود. ما سر کلاس هرکدام یکی دو خط از آن را می‌خواندیم.  گفتم همین‌طوری به تو مدرک دادند؟ به این‌ترتیب متوجه شدم که نحوه آموزش ادبیات کلاسیک در ایران متاسفانه به‌گونه‌ای نیست که بتواند دانشجو را جذب این ادبیات کند و طبعا شرایط اجتماعی هم طوری است که اگر شما قادر نباشید طعم این ادبیات را به دانشجو بچشانید، این تصور پیش می‌آید که این‌ متن‌ها برای صدهاسال پیش است و مهم نیست مثلا رودکی چه گفته و چه کرده یا مثلا عطار نیشابوری.  البته من سر کلاس‌های آقای شفیعی‌کدکنی نرفته‌ام. قطعا ایشان شیوه دیگری دارند، ولی آنچه از طریق برخی دانشجوها دیده‌ام این است که متاسفانه اغلب از ادبیات قدیم وازده شده‌اند. یکی از اهداف این کتاب شاید این بود که بگویم این متون نه فقط زبان ما هستند که اتفاقا زبان قُدما، زبان خوب و درست ما هم هست و در اصل این نثرها مادر‌ و ‌پدر زبان امروز ما هستند.  دیگر اینکه لابد نویسندگان جوانی هم هستند که به زبان فکر می‌کنند. اخیرا شنیده‌ام که رشته فلسفۀ ادبیات، تبدیل به فلسفه زبان شده است و کار من از این حیث هم می‌تواند پیشنهادی باشد که اگر می‌خواهید مباحث زبانی را هم دنبال کنید بد نیست به این آثار توجه بشود. در مورد بیهقی هم همین کار را کردم.  هم شخصیت او را معرفی کرده‌ام و هم نوع نگاه او را به استبداد-مناسبات اجتماعی ساختار قدرت پادشاهی دست‌نشانده‌ی بغداد زمان خودش، و نگاه به امر وزارت که در کشور ما بسیار مهم بوده است. وزرای ایران از اوایل دوره ساسانیان تا بزرگمهر حکیم در اواخر ساسانیان و از خانواده‌ای که از مرو به دمشق رفتند و وزیر عبدالملک شدند تا به بعد، همیشه برای من جذاب بوده‌اند، حتی در وجه افسانه‌ای‌شان. آیا کار دیگری شبیه به آنچه درباره بیهقی و داستان حسنک کرده‌اید، درباره دیگر آثار کلاسیک هم انجام داده‌اید؟ در مورد فردوسی هم این کار را کرده‌ام که امیدوارم آقای احسان رسولف به‌عنوان تهیه‌کننده سرانجام بعد از پنج سال آن را منتشر کند. آنجا در مورد داستان رستم و سهراب طوماری نوشته‌ام و داستان سهراب را با ویرایش جدیدی که دراما شده، خوانده‌ام. همیشه اعتقاد داشته‌ام که روحیه ما و روانشناسی مردم ما در زبان قابل‌ تشخیص است.  عبارتی از هگل می‌خواندم که درباره سه وجه مهم ادبیات فارسی اظهارنظر کرده بود. حالا از نیچه و گوته و آندره ژیدِ شاعر و نویسنده بگذریم، ولی هگل که همچنان مهم‌ترین فیلسوف دنیای جدید است درباره شاهنامه فردوسی و سعدی و مولوی صحبت می‌کند. هگل در این آثار دنبال چه می‌گردد؟ دنبال اینکه این ملت ذهنیتش چگونه حرکت کرده که از حماسه به ادبیات اندرز و آموزش در سعدی رسیده و از آنجا به  مولوی و ادبیات عرفانی. وقتی یک فیلسوف قرن نوزدهمی آلمانی‌زبان به صرافت این می‌افتد که بفهمد ما که هستیم، آیا انصاف است که خود ما متوجه این موضوع نشویم؟   آیا کار بر روی ادبیات کلاسیک را ادامه خواهید داد؟ شاید، اگر پیش بیاید. این کارها عملا عاشقانه بوده‌اند. مثلا حیفم آمد داستانی را که می‌گوید سلطان محمود به آن عظمت چه کرده تا یک نشان و لقب دیگر از خلیفه عباسی بگیرد، دوباره مطرح نکنم؛ اینکه او چگونه یک زن را با پسرش مامور می‌کند تا به مرزهای چین برود و لقبی که خلیفه به فرمانده و حاکم آنجا داده را پیدا کند و مچاله کند و به سلطان محمود بدهد و او آن را برای خلیفه بفرستد و بگوید این حاکمانی که تو به ایشان لقب می‌بخشی به تو بی‌اعتنایند و چه و چه و یک لقب دیگر بگیرد اهمیت داشته که نظام‌الملک آن را نوشته است. او اینجا مناسبات استعماری زمان خودش را نشان داده. البته استعمار اصطلاح جدیدی است و نباید برای آن دوره به‌کار برد، «استخرابی!!» مناسب‌تر است و بهتر است بگوییم او مناسبات مسلط دوران خودش را از طرف خلیفه بغداد در مقام قدرتی مثل سلطان محمود می‌خواهد بیان کند. در عین حال می‌گوید ببینید ما چه مذلتی را تحمل می‌کرده‌ایم که سلطان محمود، یکی از قهارترین سلاطین بعد از اسلام ایران، این‌قدر وادار به کرنش می‌شود! نظام‌الملک اگر این قصه را نوشته، می‌خواسته چیزی به ما بگوید. دریغم آمد که این به دست جوان‌ترها نرسد، چون متاسفانه این داستان‌ها و کتاب‌ها پراکنده هستند و شاید کمتر به صرافت بیفتند-چه می‌دانم؟- برای یافتن‌شان.   ‌یکی از مسائل داستان‌نویسی امروز ما عدم تشخص زبان در داستان‌هاست و مسئله دیگر رواج‌یافتن قصه‌های کاروی و شخصی‌نویسی است. در این بین جای خالی نوعی از رئالیسم یا شیوه‌ای از داستان‌نویسی که هم زبان روایت در آن مطرح باشد و هم در پیوند با زمانه باشد خالی است. به نظرتان داستان‌های این سال‌ها چرا این‌طور شده‌اند؟ داستان جدی نوشتن-واقعا- زحمت دارد. برخی شاید فکر می‌کنند آخرین نویسنده‌ی غربی کامل‌ترین‌ است و می‌گویند پس ما از نقطه کمال شروع می‌کنیم. در‌حالی‌که اصلا معلوم نیست این‌طور باشد. شاید یک سوء‌تفاهم است. اینکه نویسنده‌ای در کشوری غربی -مثلا آمریکا- نام‌آور شده معنایش این نیست که کامل‌تر از جان اشتاین‌بک و فاکنر و دوس پاسوس باشد. اما ماجرا این‌جور نیست.  باز هم می‌گویم بیش‌تر کسانی که در دوره‌ای مثلا تحت‌تاثیر فاکنر بودند، نظرات فاکنر را متوجه نشده بودند و درباره او دچار سوء‌تفاهم بودند. شاید شما به یاد نیاوری که بحث تکنیک در داستان‌نویسی سی‌سالی موضوع روز بود و شاید هم باشد! اما من از خود فاکنر سند می‌آورم که تمام برداشت‌هایی که از او شده را رد می‌کند. آثار فاکنر بهانه‌ای شده بود برای یک توهم با اصطلاح «تکنیک داستان».  اما مصاحبه‌ای مفصل از او در سال ١٣٤٠ در «کتاب هفته» چاپ شده بود که همان مصاحبه می‌توانست سوء‌تفاهمات را برطرف کند. در آنجا به‌روشنی آمده که فاکنر نگاهش چیست و چگونه برداشت‌های غلط نسبت به خودش را نفی می‌کند. یک منتقد فرانسوی در گفت‌وگو با فاکنر به تکنیک در آثار او اشاره می‌کند. جواب فاکنر دقیقا چنین است: «اگر نویسنده‌ای به تکنیک فکر می‌کند بهتر است برود بنا یا جراح بشود!»  عین عبارت را آوردم تا بگویم این بدفهمی ما از ادبیات غرب هم معضلی است و شتاب‌ورزی ما برای دریافت دقیق مطالب اصلا مناسب عمق مطالب نیست. برای یادگیری تامل لازم است و این وقت می‌برد. و من همیشه تاکیدم این بوده: یادگیری، یادگیری، یادگیری. شما یاد بگیر، بعدا عرصه‌اش پیدا می‌شود برای اینکه بتوانی آن یادگیری‌ها را به کار بگیری.   ‌امروزه اما این زحمت آموختن با شیوه‌های مختلف از بین رفته است. یکی از این شیوه‌ها کارگاه‌های داستان‌نویسی است که در اکثر آنها ادبیات به‌صورت فرمول‌هایی ارائه می‌شود تا زحمت خواندن و یادگیری از بین برود. نظرتان درباره این شیوه از تدریس داستان‌نویسی چیست؟ وقتی مرحوم گلشیری کلاس داستان‌نویسی گذاشت من سر کلاس او رفتم و در حضور جمع مخالفت کردم. ابتدا گلشیری این کار را کرد. من در کلاس او گفتم ادبیات خلاق آموختنی هست اما آموزانیدنی نیست. نظرم از ابتدا این بوده که برای ادبیات فرمولی وجود ندارد و با ترتیب‌دادن کلاس دست بچه‌های مردم تو پوست گردو گذاشته می‌شود؛ و این‌که اگر ادبیات در بستر طبیعی خودش خلق شود روش‌اش را پدید می‌آورد و در این شرایط هر نویسنده‌ای سبک خودش را خلق می‌کند؛ نه‌فقط سبک خودش بلکه در هر اثری سبکی را پدید می‌آورد.  چنانچه نویسنده بزرگ دنیا، لئو تولستوی می‌گوید، پشت هر سبکی نویسنده‌اش ایستاده است. یعنی این سبک از قبل نبوده و با این آدم پدید آمده است. حالا اگر ما این‌ها را فرموله کنیم در‌واقع دست بچه‌های مردم را در پوست گردو گذاشته‌ایم. من یکی با این اتفاق موافق نبودم و یکی هم با جایزه‌دادن هر ساله. وقتی شما جوایزی برای هر سال می‌گذارید، افرادی هستند که می‌خواهند کتابشان به جایزه برسد. جوانند، و حق دارند که اشتیاق داشته باشند.  طبیعی است و من هم بودم اشتیاق داشتم؛ که نداشتم البته. بله، معتقدم هنر خلاقیت است و فرموله‌شدنی نیست و برای همین معتقدم این فناوری‌های جدید که آمده، دست‌کم در امر ادبیات هرگز نخواهند توانست با انسان خلاق رقابت کنند، مگر اینکه ابتدا خلاقیت را از انسان بگیرند و بعد کامپیوتر را جایش بگذارند تا داستانی-داستان‌هایی سر هم کند. ولی مادامی که ذهن خلاقی وجود دارد، نه فرمولی وجود دارد نه قاعده و ترتیبی!  البته اگر مشتری نباشد مغازه‌ هم تعطیل می‌شود، درعین‌حال شاید عده‌ای هم تشخیص می‌دهند این شیوه‌ی یادگیری درست است. خب، چه‌کار کنم، بروند و تجربه کنند. بالاخره خودش جایی است برای یادگیری و تشویق به خواندن و تجربه‌اندوختن.   در این شرایط آیا داستان‌نویسی ما راه خودش را پیدا می‌کند، شما به این داستان‌ها امیدوارید؟ باید پیدا کند. چون عده‌ای آدم عمرشان را سر آن گذاشته‌اند. لابد یک‌جایی سرشان به سنگ می‌خورد و لابد در جایی راه را پیدا می‌کنند. آدم‌هایی که تلاش کنند و کارشان استمرار پیدا کند، حتما راهی پیدا می‌کنند.  ولی وقتی می‌گویند قصه‌نویسی این نسل، من نمی‌توانم بفهمم که نسل یعنی چه و برای همین است که غالبا به طعنه می‌گویم ادبیات نسلی نیست و فصلی است. اگر نسلی بود، در دوره‌ای که سعدی پدید آمد، بعد از او ده هزارتا سعدی دیگر مثلا در جیرفت و بلخ و جاهای دیگر پدید می‌آمد. اگر نسلی بود که در نسل حافظ فقط حافظ را نداشتیم.  به این ترتیب نخست باید این را در ذهن‌مان حل کنیم که ادبیات موبایل یا کامپیوتر نیست که نسل بعد از نسل بیاید... به‌خصوص در کشور ما ادبیات کاملا فصلی است و افراد باید بتوانند فصلی را در فصل خودشان کشف کنند و آن را پدید بیاورند. و امیدوارم به این‌که چنین اشخاصی خواهند توانست خود را در ادبیات پدید بیاورند با استمرار و خستگی‌ناپذیری و پرحوصله‌گویی. حتما امیدوارم. معتقدم هر دوره‌ای نویسندگان خودش را پدید می‌آورد. منظورتان از ادبیات فصلی، ادبیات یک دوره است؟ بله. جامعه می‌تواند فصلش را پدید بیاورد، چنانچه در دوره‌هایی پدید آورده است. در دوره‌ای مثلا هدایت و جمالزاده و علوی را پدید آورد و دوره‌ای دیگر کسانی دیگر را و این‌ها را جامعه پدید آورده است. اما کسان دیگری باید بیایند تا در فصل خودشان، خود را بیابند. کسانی که در این دوره کارشان استمرار دارد و تن به واخوردگی نمی‌دهند راه را پیدا خواهند کرد.   ‌هر کتابی که از شما منتشر می‌شود، کتاب‌های چاپ‌نشده شما را هم به‌یاد می‌آورد. تغییری در شرایط انتشار «کلنل» و «طریق بسمل‌شدن» پیش نیامده؟ نه، هنوز نه! فکر می‌کنم خیلی‌ها تمایل دارند این کتاب‌ها منتشر شوند، حتی در درون خود نهادهای دولتی. اما عده‌ای هم هستند که بخل می‌کنند. ما جامعه‌ای دهقانی بوده‌ایم و من هم دهقان بوده‌ام. اما اولین خصلتی که من در کودکی از خودم دور کردم بخل بود. عده‌ای بخل دارند و امر شخصی‌شان را به امر سیاسی و اجتماعی تبدیل کرده‌اند. این کتاب‌ها یکی سی سال پیش نوشته شده و دیگری پانزده سال پیش. از انقلاب سه دهه و اندی می‌گذرد و از جنگ بیست سال. خبرنگاران خارج از ایران غالبا از من می‌پرسند شما که در انتخابات شرکت کردی چرا به کتاب‌تان اجازه چاپ نمی‌دهند؟ جواب من این بوده که اگر من در انتخابات شرکت کرده‌ام به این امید بوده که سایه بحران از سر مملکت ما کنار برود و مرحله بعدِ آن کتاب و آزادی نشر  کتاب و این‌که البته حقوق ادعایی و مطالبات قانونی من به‌قوت خود باقی است، اما اصل قضیه آن بوده که ما از احتمال یک بحران دور شویم.  بنابراین هیچ علت سیاسی وجود ندارد برای جلوگیری از آثار من. اجازه نمی‌دهند و من نمی‌دانم چرا عده‌ای این کار را می‌کنند. ذهنم خیلی جاها می‌رود اما نمی‌خواهم این حدسیات ذهنی را به‌طور قاطع بیان کنم چون ممکن است استنباط من غلط باشد. اما تا آنجایی که به «کلنل» مربوط می‌شود، وزارت ارشاد دو سال پیش به‌اتفاق برخی مطبوعات به‌اصطلاح تجددطلب، بازیِ تلخی را ترتیب دادند و به اجراء گذاشتند!   وزارت ارشاد دولت فعلی؟ بله. در دوره قبل که می‌گفتند نمی‌شود و مدام ایراد گرفتند و من تصحیح کردم. در دوره جدید مرا دعوت کردند و صحبت کردیم. بنا شد کتاب در آستانه نوروز منتشر شود. من از وزارت ارشاد آمدم بیرون، فردایش اعلام کردند: «کلنل» از سد سانسور گذشت و منتشر شد. در حالی‌که من در پاسخ خبرنگار گفته بودم هنوز این اتفاق نیافتاده. بعدِ انتشار خبر بلافاصله «کلنلِ» قلابی آمد. همه این‌ها بازی بود و من بسیار متاسفم. اینکه اصرار دارم کتابی که در زبان فارسی نوشته می‌شود، با تشخص زبان فارسی منتشر شود، چیزی غریب یا امتیاز خاصی نیست که من می‌خواهم. نه در اینترنت که به شیوه‌هایی دیگر می‌توانم کارهایم را چاپ کنم.  پول زیادی هم می‌دهند تا در خارج از کشور «کلنل» را به فارسی چاپ کنم. یک نسخه هم که به ایران وارد شود همه از روی آن چاپ می‌کنند. اما این کار را نکرده‌ام. من پرنسیب‌ها را رعایت کرده‌ام. انضباط یک نویسنده ایرانی را رعایت کرده‌ام، ولی برخی افراد این پرنسیب‌ها را هرگز محترم نشمرده‌اند و مانده‌ام در این سوال که آیا ایشان هموطن‌های من هستند؟ انتشار کتاب حق انسانی من است، در کنار بسیاری حق‌های دیگرم.   در این دو، سه سال وضعیت فرهنگ تغییری کرده است؟ در وجه عام و در آنچه برای دیگران می‌بینم به نظر می‌رسد اندکی بهتر شده و از این بابت خوشحالم. ولی در مورد وضعیت فرهنگ و ربط آن با آثار من تغییری حاصل نشده است.  منبع تابناک

ادامه خبر در کلاکت...

قیمت تلفن ثابت رسما گران شد

محمدرضا بیدخام ضمن اعلام این مطلب گفت: از ابتدای مرداد ماه سال جاری هزینه اتصال یک خط تلفن ثابت مبلغ 2 میلیون ریال تعیین شد. مدیر کل روابط عمومی شرکت مخابرات استان تهران خاطر نشان کرد: متقاضیان دریافت تلفن ثابت در زمان ثبت‌نام به ازای هر خط مبلغ یک میلیون ریال پرداخت و مابقی مبلغ (یک میلیون ریال) طی 36 ماه پس از راه‌اندازی خط از مشترک دریافت می‌شود. محمود واعظی پیش از این و در حاشیه هم‌اندیشی با بخش خصوصی در ماه رمضان، درباره تصمیم کمیسیون تنظیم مقررات برای تعرفه تلفن ثابت گفته بود که تغییر در آبونمان فعلی تلفن ثابت ایجاد نشده اما به دلیل اینکه هفت میلیون تلفن ثابت بلااستفاده در کشور داریم که هزینه نگهداری آنها قابل توجه است، تصمیم گرفتیم برای روستاها حداقل کارکرد 200 دقیقه مکالمه و برای شهرها حداقل کارکرد 330 دقیقه مکالمه را در نظر بگیریم به این معنی که حتی اگر کمتر از این میزان از خطوط استفاده کنند، ملزم به پرداخت هزینه به ازای این دقایق هستند. وزیر ارتباطات با بیان اینکه هزینه مکالمه را از 30 ریال به 45 ریال افزایش دادیم، تأکید کرد: باید توجه داشت که هر دقیقه مکالمه با موبایل بین 500 تا 570 ریال برای هر مشترک هزینه دارد و با وجود نرخ های جدید تلفن ثابت باز هم هر یک دقیقه مکالمه با موبایل 13 برابر تلفن ثابت است. بعد از این پیشنهادات تعرفه‌ای در کمیسیون تنظیم مقررات ارتباطات، کارگروه تنظیم بازار موظف به بررسی شد که طبق گفته وزیر ارتباطات، سازمان تنظیم مقررات و ارتباطات رادیویی و شرکت مخابرات ایران در جلسات آن شرکت کرده و از پیشنهاد تعرفه‌ای کمیسیون مذکور دفاع کردند. کارگروه تنظیم بازار نیز پس از بررسی‌های کارشناسی خود با تعرفه‌های پیشنهادی کمیسیون تنظیم مقررات ارتباطات موافقت کرد و نهایتا مصوبه به مخابرات ابلاغ شد. منبع تسنیم

ادامه خبر در کلاکت...

تیزر تبلیغاتی «بی ام و اکس 5»

BMW X5 

ادامه خبر در کلاکت...

ایده های جذاب برای دکوپاژ



ادامه خبر در کلاکت...

تریلر انیمیشن سینمایی «در جستجوی دوری» (2016)‎

نام اصلی: Finding Dory

ادامه خبر در کلاکت...

بیماری روانی چیست و انواع آن کدامند؟



ادامه خبر در کلاکت...

تیزر فیلم سینمایی «ایستاده در غبار»



ادامه خبر در کلاکت...

پیش بازی پرسپولیس و فولاد خوزستان در هفته دوم لیگ برتر ایران



ادامه خبر در کلاکت...

وضعیت سلامت ایرانیان پس از انفجار کابل

به نقل از ایسنا، منابع امنیتی افغان گزارش کردند، انفجار بسیار مهیبی با کامیون بمب‌گذاری شده یک‌شنبه شب یک هتل امنیتی محل اسکان خارجی‌ها را در اطراف کابل هدف قرار داد. هنوز از تعداد دقیق کشته‌ها یا زخمی‌های احتمالی این انفجار خبری منتشر نشده است. در عین حال یک منبع آگاه در این رابطه اعلام کرد که هیچ ایرانی در میان کشته و زخمی‌های این انفجار نیست و تمامی اتباع کشورمان در سلامت هستند. طالبان با برعهده گرفتن مسوولیت این حمله اعلام کرده است که «یک کامیون بمب‌گذاری شده را در ورودی هتل نورث گیت Northgate  واقع در جاده جدید منتهی به پایگاه نظامی آمریکا در بگرام در شمال کابل منفجر کرده است. صدای این انفجار بسیار شدید در حدود ساعت یک و 30 دقیقه به وقت محلی (21 به وقت گرینویچ) شنیده شد و سپس برق به مدت چند دقیقه قطع شد.

ادامه خبر در کلاکت...

بازیکنان فوتبال متولد ماه آگوست



ادامه خبر در کلاکت...

هیچ زائر ایرانی به حج اعزام نمی شود

عبدالله سهرابی صبح امروز در نخستین یادواره شهیده شاخص بسیجی کشور رقیه رضایی که در سالن اجتماعات سازمان تبلیغات اسلامی استان قزوین برگزار شد، اظهار کرد: امروزه حلقه‌های صالحین سنگرداران، پرچم‌داران و طلایه‌داران دفاع از خون شهدا در جامعه هستند. وی عنوان کرد: بانوان با توجه به فرمایشات مقام معظم رهبری باید با حفظ عفاف‌ و حجاب مدافع خون شهدا و ارزش‌ها و آرمان‌های انقلاب اسلامی باشند. معاون عربی‌ و آفریقایی وزارت امور خارجه با اشاره به مأموریت‌ها و فعالیت‌های خود در کشورهای خارجی افزود: شرایط منطقه شرایط خاصی است و در شرایط عبور از پیچ خطرناکی هستیم. سهرابی تصریح کرد: در دوران شاهنشاهی، انگلیسی‌ها 75 درصد از نفت را می‌بلعیدند و 25 درصد از نفت را در اختیار محمدرضا پهلوی می‌گذاشتند که از این میزان 15 درصد به ساواک و ارتش اختصاص پیدا می‌کرد و 10 درصد باقی‌مانده به مردم جامعه داده می‌شد. این مسؤول افزود: بیش از 30 سال است که دست‌های آمریکا از منابع نفتی ایران قطع شده که این امر نشان‌دهنده استقلال و قدرت کشور ایران است. سرپرست سرکنسولگری ایران در جده خاطرنشان کرد: مهم‌ترین موضوع در وزارت خارجه مسئله نفوذ است که در جریان فتنه 88، کشور در معرض خطر جدی قرار گرفت اما حماسه 9 دی‌ ماه نشان‌دهنده پیروزی انقلاب‌اسلامی بر منافقان و دشمنان است. سهرابی خاطرنشان کرد: امروزه ایستادگی و مقاومت در برابر استکبار به برکت هشت سال دفاع‌مقدس است چراکه جنگ برای ما نعمت بود. وی با اشاره به اینکه در دوران هشت سال دفاع‌ مقدس بیش از 220 هزار شهید گرانقدر تقدیم انقلاب‌ اسلامی شد، عنوان کرد: بیش از 437 میلیارد دلار پول کشورهای عربی خرج مبارزه عراق با ایران شده است. معاون عربی‌ و آفریقایی وزارت امور خارجه تصریح کرد: دشمنان با ترویج فساد و مواد مخدر قصد نابودی جوانان ایران را دارند چراکه تمام اهداف دشمنان وابستگی کشور ایران به استعمارگران است. سهرابی خاطرنشان کرد: کشور لبنان دهنه مقابله با اسرائیل، کشور ایران طلایه‌دار و کشور سوریه محور مقابله با رژیم صهیونیستی است. سرپرست سرکنسولگری ایران در جده با یادآوری اینکه امسال از کشور ایران برای حج زائری اعزام نمی‌شود زیرا دولت آل‌سعود برنامه‌های خطرناکی در نظر گرفته است تصریح کرد: تا زمانی که مردم کشور در مسیر ارزش‌های انقلاب و شهدا گام بردارند هیچ قدرتی توانایی غلبه بر جمهوری اسلامی را ندارد. منبع فارس

ادامه خبر در کلاکت...

آموزش گلدوزی؛ ابزار و وسایل مورد نیاز

در این سری آموزش گلدوزی، از پایه برای افراد مبتدی که از ابزار مورد نیاز تا انواع کوک و مدل های مختلف را خواهند آموخت.

ادامه خبر در کلاکت...

تنها قهرمانی انگلستان در جام جهانی ۵۰ ساله شد

امروز پنجاهمین سالگرد تنها قهرمانی انگلستان در جام جهانی است. این تیم هیچ گاه نتواست قهرمانی در جام جهانی را تکرار کند. نگاهی انداختیم به این قهرمانی و اینکه بریتانیا در تابستان ۱۹۶۶ چگونه کشوری بود.                

ادامه خبر در کلاکت...

محمد رضا فروتن،داود میرباقری و کمال تبریزی داوران جشنواره سلامت

بر اساس اخباری که پیشتر اعلام شده بود در بخش فیلم های تلویزیونی 25 فیلم و در بخش سریال های تلویزیونی ۱۲ مجموعه با هم به رقابت می پردازند.  رحمان سیفی آزاد که مدیریت این بخش را بر عهده دارد به همراه این گروه به داوری فیلم ها و سریال های رسیده در این بخش می نشینند. حسن بشکوفه از جمله تهیه کنندگان سینمای ایران است که در کارنامه سینمایی اش نام هایی همچون: جایی برای زندگی و راه آبی ابریشم به چشم می خورد. محمد رضا فروتن، بازیگر سینمای ایران است. فروتن فوق لیسانس روانشناسی بالینی دارد و هم اکنون دانشجوی دکترا است. وی در هفدهمین و بیست و چهارمین دوره جشنواره فیلم فجر سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول را برای فیلم های قرمز و به آهستگی از آن خود کرد. شب یلدا، عادت نمی کنیم، محاکمه در خیابان، اتوبوس شب و عیار 14 از دیگر فیلم هایی است که این بازیگر در آنها به ایفای نقش پرداخته است. داود میرباقری کارگردان کهنه کار سینما و تلویزیون است . سریال های امام علی (ع)، مختارنامه، مجموعه ویدیویی شاهگوش، دندون طلا برای شبکه نمایش خانگی از جمله فعالیت های این کارگردان است. کمال تبریزی کارگردان کهنه کار سینمای ایران است. لیلی با من است، یک تکه نان، مارمولک، همیشه پای یک زن در میان است، از رییس جمهور پاداش نگیرید و امکان مینا از جمله ساخته های اوست. تبریزی همچنین سریال هایی همچون شهریار و سرزمین کهن را کارگردانی کرده است. دکتر محمد اسلامی هم معاون فنی دفتر سلامت جمعیت، خانواده و مدارس وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی است. نخستین جشنواره فیلم سلامت از ۱ تا ۵ شهریور به دبیری دکتر ابراهیم داروغه زاده برگزار خواهد شد. منبع خبرآنلاین

ادامه خبر در کلاکت...

حریف روسی سوریان از المپیک کنار گذاشته شد

به  نقل از ایسنا، گوگی کوگیاشویلی سرمربی تیم کشتی فرنگی روسیه که ۱۰ روز پیش، از تغییر نکردن ترکیب این تیم در هر شرایطی خبر داده بود، دلیل جابجایی لابازانوف و ماریانیان را توضیح داد. کوگیاشویلی گفت: به دلیل اینکه ابراهیم لابازانوف کشتی گیر وزن ۵۹ کیلوگرم ما معیارهای درخواستی آژانس مبارزه با دوپینگ در مورد تعداد دفعات آزمایشات را نداشت، از ترکیب تیم ما کنار گذاشته شد. وی ادامه داد: البته به دلیل مشکلی که برای لبدوف به وجود آمد و سهمیه این وزن کشتی آزاد از دست رفت، ما ماریانیان را جایگزین لابازانوف کردیم، اما هنوز هم امیدواریم که بتوانیم از لابازانوف در المپیک استفاده کنیم. کوگیاشویلی در پایان خاطرنشان کرد: در هرحال هم ماریانیان و هم لابازانوف کشتی گیران قدرتمندی هستند، اما ما منتظر اعلام رسمی کمیته بین المللی المپیک در این زمینه هستیم.

ادامه خبر در کلاکت...

نقاشی جالب سه بعدی



ادامه خبر در کلاکت...

سیاست درست در سایه خرد است نه شعار

به نقل از خبرنگار سیاسی ایلنا، حجت‌الاسلام والمسلمین حسن روحانی در همایش سالگرد تاسیس شرکت ملی گاز که صبح امروز برگزار شد، با تبریک به مناسبت تاسیس این شرکت، اظهار کرد: موضوع نفت و گاز همواره برای ما جایگاهی ویژه داشته و مسئله‌ای صرفا اقتصادی نبوده و الان هم نیست. او افزود: سرآغاز تولید نفت کمی بعد از پیروزی مشروطه بود و همواره موضوع نفت با سیاست توام بود؛ چه سیاست داخلی و چه سیاست خارجی. روحانی تصریح کرد: در پیروزی انقلاب، قدم‌هایی که در اعتصاب صنعت نفت برداشته شد، قدم‌هایی جدی برای پیروزی انقلاب بود. رییس جمهور کشورمان با بیان اینکه نفت همواره در سیاست خارجی تاثیرگذار بوده، اظهار کرد: گاز هم در مرحله بعد تاثیر خود را گذاشت و به عاملی برای ارتباط با کشورهای دیگر شد. اینکه وزیر نفت اعلام کردند روزانه ۲۰۰ میلیون متر مکعب گاز به کشورهای همسایه به صادرات اختصاص یابد، بسیار مهم است چراکه ما رابطه خودمان را با دیگر کشورها هم در زمینه گاز و هم در زمینه نفت می‌بینیم. او با بیان اینکه اساسا در دنیای امروز مسئله توسعه به مسئله انرژی بستگی دارد و در زمینه قدرت نیز، بخشی از قدرت هر کشور وابسته به خوداتکایی و خودکفایی در مسئله انرژی است، تاکید کرد: مخصوصا آنکه کشوری خود را به عنوان صادرکننده بزرگ در نفت و گاز مطرح کند. رییس شورای عالی امنیت ملی کشورمان یادآور شد: همواره موضوع انرژی و نفت و گاز با قدرت و توسعه سر و کار نزدیک داشته است؛ در ماجرای هسته‌ای دیدید وقتی تحریم‌ها شروع شد، تحریم‌های تاثیرگذار -به زعم آنها- به قسمت نفت رسید و شروع به محدود کردن صادرات نفت کردند؛ این یعنی صادرات نفت تاثیرگذار در قدرت و اقتصاد کشور و همچنین زندگی مردم است؛ که همین قسمت آخر برای آنها مهم بود و می‌خواستند کاری کنند که در زندگی مردم مهم باشد. او خاطرنشان کرد: خودکفایی کشور در زمینه گاز اهمیت بسیاری دارد. لازم نیست به گذشته دور بازگردیم. در همین چند سال قبل ما نیاز به وارد کردن گاز بودیم و از اولین وزش باد زمستانی، سختی‌های ما سر قیمت و نحوه تامین گاز آغاز می‌شد. رییس جمهور با بیان این‌که شرط مهم انقلابی بودن، قرار گرفتن استقلال و آزادی در راس امور است، تصریح کرد: انقلاب یعنی مستقل بودن. یعنی دست نیازمان به سوی کسی دراز نباشد. انقلاب یعنی با اراده خود تصمیم گرفتن و به رای مردم خود متکی بودن و سر در برابر مردم خود فرو آوردن. او با بیان اینکه سیاست درست در سایه خرد است نه شعار، ادامه داد: انقلابی بودن یعنی ملت آزاد؛ یعنی آزادی اندیشه؛ یعنی آزادی بیان؛ یعنی آزادی انتقاد. اینکه می‌بینید مردم در فضای مجازی، سلیقه و اراده و نظر و نقد خود را نسبت به حاکمیت و دولت و برنامه‌ها و تصمیم‌ها ابراز می‌کنند و نقد و انتقاد می‌کنند، نشان‌دهنده زیبایی انقلاب و آزادی است و ما امروز نه‌تنها در فضای حقیقی، بلکه در فضای مجازی نیز زیبایی انقلاب را احساس می‌کنیم. به همین دلیل بود که دولت اصرار داشت فضای مجازی گسترش یابد و شبکه‌های اینترنتی با پهنای باند مناسب در اختیار مردم قرار بگیرد؛ این‌که مردم بتوانند نقد ‌کنند. رییس دولت یازدهم یادآور شد: یکی از مسائل مهم برای انقلابی ماندن و مستقل ماندن، مسئله نفت و انرژی است و امروز خدمت شما رسیده‌ام که از مسئولان، پژوهشگران، محققان، کارگران، کارکنان و کسانی که روی سکوها در هوای گرم به صورت شبانه‌روزی تلاش کردند تا مردمشان در رفاه باشند و سختی نکشند. او اضافه کرد: اگر مردم در زمستان می‌توانند در فضای مناسبی زندگی خود را بگذرانند، و علاوه بر فضای زندگی‌شان، زندگی خانوادگی‌شان نیز گرم شود، در سایه انرژی است. روحانی گفت: آمار و ارقامی که امروز اعلام شد، نشان می‌داد که مسیر تحول چگونه بوده است. سال پیروزی انقلاب اعلام شد که تولید و مصرف گاز به صورت سالانه ۲/۵ میلیارد متر مکعب بوده است و برآورد در سال آینده، ۲۸۴ میلیارد متر مکعب است و مقایسه این دو رقم نشان می‌دهد، مسیر تحول چگونه بوده است. او یادآور شد: این‌که گفته شد جمعیت زیر پوشش مصرف گاز در سال ۵۷ تنها ۱ درصد بوده و امروز این جمعیت بالای ۹۰ درصد است و هدف‌گذاری ما برای سال ۹۶ چیزی درحدود ۹۵ درصد است که تقریباً همه جمعیت مردم ایران را در برمی‌گیرد، کار بسیار بزرگی است. روحانی با اعلام اینکه امیدواریم زاهدان و شهرهای اطراف زیر پوشش گاز قرار بگیرد، گفت: عملکرد شرکت گاز نشان می‌دهد کار بزرگی برای رفاه و آسایش مردم انجام داده است و مردم فراموش نمی‌کنند که روزگاری به خاطر کمبود گاز قطعی گاز داشتیم، اما سال قبل گفتند نگرانی از کمبود گاز نداشتیم و آرامش را به خانواده‌های ایران بازگرداندند. رئیس جمهور تاکید کرد این که نیروگاه‌های ما به جای سوخت مایع از گاز استفاده می‌کنند نیز یکی از نگرانی‌های ما درباره هوای آلوده را کمتر می‌کند و یکی از اولویت‌های ما این است که سوخت نیروگاه‌های ما تبدیل به گاز شود تا مردم احساس امنیت کنند. او گفت: اینکه سوخت گاز مایع در سال ۹۲ چهل و سه درصد بوده و سال گذشته به هجده درصد و امسال به ۹ درصد رسیده است یعنی آرامش چون مردم احساس می‌کنند که نیروگاه نزدیک منازل آنها آلودگی هوا را شدید نمی‌کند. انرژی پاک برای ما امنیت و آرامش می‌آورد. روحانی از دست‌اندرکاران شرکت ملی گاز ایران تشکر و خاطرنشان کرد: در فضای تحریم همیشه دست ما به سوی دیگران دراز است. وقتی تحریم بود عزت نبود، اما برجام برای ما عزت آورده است چون هر چیزی که می‌خواستیم بخریم باید از یکی دو کشور با هر کیفیت و شرایط و قیمتی که مشخص می‌کنند تهیه کنیم اما در برجام انتخاب‌های ما متعدد شد. روحانی تصریح کرد: بعضی این عزت برایشان مهم نیست، اما ملت ایران از اول انقلاب دنبال عزت بود و خوب نیست برای خریدن یک پمپ منت چند کشور را بکشد و در نهایت یک پمپ با کیفیت بخرد خوب نیست اما این که آزادانه بین‌ ده‌ها کشور خرید کند آثار برجام است. وی تصریح کرد این که نمی‌گذاشتند بیش از یک میلیون بشکه نفت بفروشیم یک مقوله است اما این که یک قدرت اجازه فروش نفت ایران را ندهد یک مقوله دیگر است. مگر نمی‌گفتند فشار و زور تاثیری ندارد، پس چرا نمی‌گذاشتند نفت بیشتر بفروشیم؟ روحانی با بیان اینکه برجام یعنی برداشتن زور و تحمیل، گفت:  امروز نفت خام و میعانات به میزان دو نیم میلیون بشکه صادر می‌شود. عزت ما در سایه اراده ماست و اراده ما در سایه سیاست درست است و سیاست درست در راستای خردورزی است نه شعاردهی . وی افزود: اگر دولتی به خواست مردم با خردورزی عمل کرد، می‌تواند ما را در مسیر سربلندی قرار دهد از آغاز انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی نقش نیروهای نفت و گاز چشمگیر بود در زمان جنگ مسئولیت پدافند هوایی را داشتم و هر کجا بمباران می‌شد می‌رفتم و شاهد بودم بخش نفت و گاز ما برای مهار آتش و تعمیرات اقدام می‌کرد و کار بزرگی بر دوش صنعت نفت و گاز ما بود در همه جا این صنعتگران با ایمان و انقلابی بودنشان و مهارتشان کار کردند. رئیس‌جمهور یادآور شد:  امروز در پسابرجام باید از فناوری‌های نو دنیا هم بهتر استفاده کنیم در بخش نفت و گاز پیشرفت‌های خوبی داریم و برای همین جذب فناوری نو بسیار آسان است مخصوصا برای بازیافت منابع اگر امروز دنبال آن نباشیم فردا دیر می‌شود. وی با اشاره به اینکه در جایی که منابع مشترک باشد دیگری به ما رحم نمی کند، گفت:  منابع مشترک نفت و گاز برای همین برای ما اهمیت دارد این خواست ملت ایران است کاری که در پارس جنوبی انجام شد در این سه سال این بود که روزانه حدود ۱۴۰ میلیون متر مکعب گاز اضافه شد امسال هم فاز ۱۸، ۱۹، ۲۰، ۲۱ به مدار خواهد آمد و امیدواریم باز هم به میزان برداشت گاز اضافه شود و در سال ۹۶ همه فازها را به اتمام برسانیم ۵۰ درصد گاز کشور از پارس جنوبی تامین می‌شود که پیشرفت خوبی است. روحانی تاکید کرد: در مورد دیگر در زمینه بازیافت اگر به موقع عمل نکنیم دیگر صرفه نخواهد داشت اگر دست به کار نشویم و تلاش نکنیم ضرر خواهیم کرد. این قانون طبیعت است که نمی‌توان با آن جنگید ما نمی‌توانیم با شعارهای تو خالی برابر قدرت های بزرگ بایستیم

ادامه خبر در کلاکت...

تغذیه صحیح در دوران سالمندی

حذف نشدنی ها از تغذیه شما سعي كنيد از همه نوع ميوه و سبزی 5 وعده در روز مصرف كنيد. اين مواد خون را از آنتی اكسيدان‌های قوی كه با راديكال‌های آزاد مقابله می كنند، اشباع می سازد. با مصرف ميوه و سبزی در مرحله جوانی از بسياری از آسيب‌ها از جمله انسداد شريان‌ها و تخريب سلولی میتوان جلوگيری كرد. حتی در پيری نيز با مصرف اين مواد به سلول‌های بدن در مقابله با پيشرفت بيماری ها مي‌توان ياری رساند ماهی دوست شماست حداقل 2 يا 3 وعده در هفته ماهي بخوريد. همه انواع ماهي‌ها مفيدند، اما ماهي‌هاي پرچربي مانند ماهي آزاد، خال مخالي، ساردين، شاه ماهي و تن حداكثر مقدار اسيدهاي چرب امگا 3را دارند.  سويا را فراموش نكنيد در صورتي‌كه خوردن غذاهاي محتوي سويا براي يكبار در روز برايتان مقدور نيست، 2 يا 3 بار در هفته از آنها استفاده كنيد. اين ماده غذايي مفيد داراي آنتي‌اكسيدان‌هاي بسياري است كه گمان مي‌رود مانع ابتلا به برخي سرطان‌ها مي‌شود.  مراقب كالری غذا‌ها باشيد تا اندازه‌اي كالري مصرف كنيد كه براي رشد و تغذيه مطلوب مناسب باشد. اگر پس از دوران بلوغ از مصرف كالري‌ها بكاهيد و وزني كمتر از حد عادي داشته باشيد، در اين صورت به حفظ جواني و طولاني كردن عمر خود كمك زيادي كرده‌ايد. توجه كنيد كه افراد پير يا بيمار به ميزان كالري بيشتري نياز دارند.  چربی را كنار بگذاريد از مصرف چربي‌هاي تخريب‌كننده سلول‌ها مانند چربي گوشت قرمز و محصولات لبني مارگارين، روغن‌هاي گياهي و غذاهاي آماده پرهيز كنيد و منحصرا از روغن زيتون، روغن كانولا و ساير روغن‌هاي غيراشباع و روغن ميوه‌هاي مغزدار مثل فندق و گردو استفاده كنيد.  مراقب گوشت قرمز باشيد مصرف گوشت باعث تخريب سلول‌هاي بدن، پيري، آسيب‌هاي قلبي و سرطان مي‌شود، ولي در صورت به كار بردن بعضي اصول ساده، از قبيل روش صحيح پخت گوشت مي‌توان از اين صدمات پيشگيري كرد. اگر گوشت قرمز، مرغ و حتي ماهي بيش از حد معمول پخته شوند، موادمضري توليد مي‌كند. اين مواد هنگام سرخ كردن گوشت در اثر فعل و انفعالات پروتئين‌هاي حيواني به وجود مي‌آيند. ميزان حرارت به كار رفته در پختن گوشت تاثير بسزايي در ميزان توليداين ماده دارد. سرخ كردن، پختن گوشت روي كباب پز و كباب كردن، مي‌تواند اين مواد را در گوشت آزاد كند، در عوض پختن گوشت در فر و تنوري كردن، آمين‌هاي كمتري ايجاد مي‌كند، آهسته آب‌پز كردن، جوشاندن و استفاده از مايكروويو تقريبا توليد اين ماده را متوقف مي‌كند.جوجه سرخ شده و استيك به ميزان 5 تا 8 برابر بيشتر از ماهي سرخ شده اين مواد مضر را توليد مي‌كنند.  شيرين كام، بدون شيرينی از مصرف بي‌رويه شكر يا ديگر هيدرات‌هاي‌كربن نظير فروكتوز بكاهيد. زيرا سبب افزايش ميزان انسولين خون شده و به شريان‌ها آسيب مي‌رساند. بد بو  ولی سالم باشيد! سير مي‌تواند از سرطان، اختلالات مغزي ناشي از پيري و انسداد شريان‌ها جلوگيري كند. مصرف يك حبه سير در روز به صورت خام يا پخته مقدار مورد نياز اين آنتي‌اكسيدان‌ها را به بدن مي‌رساند. ويتامين‌ها و مواد معدني موجب تقويت سيستم ايمني بدن مي‌شود و روند پيري را كند مي‌كند و از بسياري از شكستگي‌هاي استخوان‌ها و ناتواني‌هاي غيرقابل درمان حتي در افراد بالاي 80 سال جلوگيري مي‌كند، بنابراين عاقلانه است كه پيش از پير شدن توجه خاصی به رژيم غذايي خود داشته باشيم. با پزشکتان مشورت کنید پزشکتان ممکن است به شما توصیه کرده باشد به علت مشکل پزشکی مانند بیماری قلبی یا دیابت از رژیم غذایی خاصی پیروی کنید یا توصیه کند از مصرف برخی از موادغذایی خودداری کنید زیرا ممکن است با داروهای تجویزشده برای شما تداخل داشته باشند. در این موارد، می توانید با پزشک یا متخصص تغذیه درباره غذاهای جایگزین مشورت کنید. نوشیدن آب فراوان با افزایش سن ممکن است تا حدودی حس تشنگی تان کاهش پیدا کند. مقدار زیادی مایعات مانند آب، آبمیوه، شیر و سوپ بنوشید. منتظر نمانید تا احساس تشنگی کنید. سعی کنید هر روز چند لیوان بزرگ آب بنوشید. ادرار شما باید به رنگ زرد کمرنگ باشد. اگر ادرار شما به رنگ زرد درخشان یا تیره است به مصرف بیشتر مایعات نیاز دارید. اگر در کنترل ادرار مشکل دارید، نوشیدن مایعات را قطع نکنید. برای رفع مشکل کنترل مثانه راه های درمانی وجود دارد

ادامه خبر در کلاکت...

گروگانگیرهای ایروان بعد از دو هفته خود را تسلیم کردند

اعضای گروه مسلحی که دو هفته پیش با گروگانگیری چند پلیس در ایروان، پایتخت ارمنستان خواستار آزادی ژیراییر سفیلیان، رهبر گروه موسوم به «مردان شجاع ساسون» شده بودند، روز یکشنبه خود را به پلیس تسلیم کردند. به این ترتیب این تنش که از روز هفدهم ژوییه (۲۷ تیرماه) آغاز شده و به مرگ دو نفر از نیروهای پلیس منجر شده بود، با دستگیری اعضای مسلح این گروه خاتمه یافت.

ادامه خبر در کلاکت...

بهترین زمان خرید مسکن

به گزارش ساعت۲۴ ،کارشناسان معتقدند نرخ رشد قیمت مسکن هنوز ۴.۶ درصد از نرخ تورم کمتر است و به همین دلیل اقدام به خرید مسکن هنوز دیر نشده است. از سوی دیگر بانک مرکزی به عنوان نهاد ناظر پول که نگران جهش قیمت مسکن است از انتهای سال قبل به این طرف توصیه می کند خریدارن مصرفی وارد بازار شوند؛ توصیه ای که البته چندان بی مورد نیست. البته این بانک اعلام می کند که قیمت مسکن به کف رسیده اما کارشناسان معتقدند تا زمانی که قدرت خرید متقاضیان مصرفی به قیمت مسکن نرسد و همچنین نرخ رشد قیمت مسکن به تورم نزدیک نشود نمی توان ادعا کرد که قیمت مسکن به کف واقعی رسیده است. در این خصوص فرشید پورحاجت، دبیر کانون سراسری انبوه سازان گفت: خیلی زود است که بگوییم بازار مسکن رونق گرفته است و شاخص هایی همچون افزایش ۳۰ درصدی فروش اوراق مسکن نمی تواند ملاک خروج از رکود مسکن قرار گیرد. شاخص واقعی تعداد معاملات رسمی املاک ثبت شده است که هنوز افزایش چشمگیری در این مورد مشاهده نمی شود. اما بهترین زمان ورود خریداران مصرفی به بازار مسکن چه زمانی است؟ زمانی که قیمت مسکن به کف واقعی برسد؛ یعنی رشد آن به تورم نزدیک شود. آن زمان احتمالا خرید مسکن دلهره آور خواهد شد و در صورتی که منحنی رشد آن از تورم عمومی سبقت بگیرد خرید مسکن زیان آور می‌شود. با اینکه هنوز برآورد دقیقی از رونق مسکن وجود ندارد، سعید آگشته، کارشناس مسکن گفت: اقتصاد ایران در همه بخش‌ها معمولا هفت تا هشت ماه قبل و پنج تا شش ماه بعد از انتخابات ریاست جمهوری وارد رکود می شود. این اتفاق حتی زمان‌هایی که با اوج فروش و تحرک در کلیه بازارها از جمله بازار مسکن مواجهیم نیز رخ می دهد. به همین دلیل با توجه به رکود فعلی بخش مسکن پیش‌بینی می شود این بازار تا بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۶ از رکود خارج نشود. البته بدبین‌ها می‌گویند مسکن تا ۵ سال آینده از رکود خارج نمی‌شود، اما رشد هرچند ناچیز قیمت مسکن نسبت به سال قبل، خلاف این ادعا را نشان می‌دهد. در حالی که تعداد معاملات شهر تهران در تیرماه رشد ۲۷ درصدی را نسبت تیرماه سال قبل تجربه کرد، در کل کشور با کاهش ۵۷ درصدی معاملات مواجه بودیم. در این خصوص سعید آگشته اظهار کرد: یکی از واقعیت‌های اقتصاد شهرستانها این است که متاثر از اقتصاد تهران به عنوان پایتخت عمل می کند و در بخش مسکن نیز این موضوع دیده می شود. تهران پیشرو است و شهرهای متوسط و کوچک به تبع آن و به فاصله زمانی یک تا دو ساله حرکت می کنند، اما امسال با توجه به در پیش بودن انتخابات ریاست جمهوری، تحرکات ناچیزی که در بازار مسکن تهران دیده می شود با مدت زمان بیشتری روی شهرستانها تاثیر می گذارد. به گفته وی احتمالا در شهر تهران از نیمه دوم سال جاری شاهد افزایش نسبی معاملات خواهیم بود، اما در صدور پروانه ساختمان این اتفاق رخ نخواهد داد؛ زیرا در حال حاضر بازدهی سود بخش مسکن پرریسک و زمان بر است و به همین دلیل سرمایه ها وارد بازارهایی می شود که از ثبات بیشتری برخوردارند.

ادامه خبر در کلاکت...

سقوط هواپیمای مالزی به صورت عمدی بوده است

به نقل از ایسنا، "لاری وانس" که همچنین مسئول رسیدگی به حادثه سقوط هواپیمای پرواز سوئیس ایر ۱۱۱ بوده است، اظهار کرد: مطمئن هستم پرواز MH۳۷۰ مالزی در آخرین لحظه‌های پرواز تحت کنترل خلبان بوده است. هواپیمای بوئینگ ۷۷۷ در مسیر پرواز کوالالامپور به پکن با ۲۳۹ سرنشین در ماه مارس سال ۲۰۱۴ ناپدید شد. گفته شده است در صورتی که لاشه این هواپیما تا ماه دسامبر پیدا نشود عملیات جستجوی آن به حالت تعلیق در می‌آید. به گفته این کارشناس، یک نفر هواپیما را به سمت آب هدایت کرده است و هیچ تئوری دیگری برای بررسی وجود ندارد. به نقل از بی بی سی، به رغم عملیات گسترده جستجو در مناطق جنوبی اقیانوس هند هیچ نشانه‌ای از لاشه این هواپیما پیدا نشد به استثنای قطعه‌ای که به لحاظ فنی "فلاپرون" نامیده می شود و ترکیبی از دو قطعه به نام‌های "فلاپ" و "شَهپَر" در بال هواپیما است. این فلاپرون آسیب‌دیده، سال گذشته در حوالی جزیره "رئونیون" در جنوب غربی اقیانوس هند کشف شد. به گفته وانس، آسیب‌دیدگی روی فلاپرون آشکار می سازد که هواپیما به عمد توسط خلبان یا هر فردی که در آن لحظه آن را هدایت می کرده به عمد به سمت اقیانوس هدایت شده است. فلاپ یا "بال‌چه" فقط در مواقع بلند شدن یا فرود آمدن توسط خلبان باز می شود. وانس می‌گوید: هرگز تا زمانی که کسی عمدا فلاپرون را باز نکند امکان عملکرد خودبه‌خودی آن وجود ندارد و بنابراین کسی که در آن زمان هواپیما را هدایت می کرده به عمد آن را باز کرده تا آماده فرود شود. وی تاکید کرد: با این شواهد این احتمال زیاد است که فردی در لحظه پایانی هواپیما را در کنترل داشته و ما به دنبال شواهد بیشتر برای اثبات این اظهارات و کشف جزئیات بیشتر هستیم.

ادامه خبر در کلاکت...

یک دسر خوشمزه با فنجان لیمو



ادامه خبر در کلاکت...

نرخ ارز،طلا و فلزات گرانبها (11 مرداد 95)



ادامه خبر در کلاکت...

روستاهای بوشهر و 50 روز بی آبی

به نقل از وقایع اتفاقیه، خبرهای رسمی نشان می‌دهد، تعداد زیادی از روستاییان به‌دلیل ناامیدی از بهبود شرایط تأمین آب، تصمیم گرفته‌اند خانه، زندگی و کار را رها کنند و مهاجرت را برگزینند. گزارش‌ها نشان می‌دهد، 521 روستا دارای شبکه آبرسانی و 102روستا در استان بوشهر از شبکه آبرسانی بی‌بهره‌اند. فرسودگی شبکه‌های آبرسانی و ظرفیت پایین مخازن آب باعث شده است توزیع آب از طریق شبکه آبرسانی در برخی روستاها به‌سختی انجام شود. این درحالی است که به گفته جمیری، نماینده سابق بوشهر در مجلس، سال‌هاست که قرار است فکری به حال تأمین آب این استان‌ها شود اما به دلایل نامعلومی این موضوع به‌کندی انجام شده است. تصور محال حتی تصور بحران آب در این گرمای تابستان برای من و شمایی که در پایتخت نشسته‌ایم و آب شیرین خانگی را برای شستشو و آشامیدن به‌راحتی در دسترس داریم، قابل‌درک نیست. نقطه‌مقابل ما زنان و مردانی هستند که در مناطق جنوبی کشور درگیر بحران آب هستند؛ بحرانی که حالا دیگر به قول بعضی‌ها تبدیل به داستان دنباله‌داری شده است که خودشان هم از ادامه‌دار شدنش متعجب هستند. برای آنهایی که در مناطق جنوبی کشور ساکن هستند تصور چیزی مثل دسترسی به آب آشامیدنی تقریبا تبدیل به خیال و رؤیا شده، به گونه‌ای که حالا دیگر داستان کمبود آب در چند استان جنوبی و غربی کشور به مرز هشدار رسیده است. منابع رسمی از مهاجرت روستاییان و خالی شدن چندین روستا در شهرستان تنگستان بوشهر خبر می‌دهند؛ روستاییانی که هنوز از آب باقی‌مانده از تانکرها استفاده می‌کنند دیگر تحمل این وضعیت را ندارند. از سویی آب برای آشامیدن ندارند و از سوی دیگر محصولات دامی و کشاورزی‌شان از رونق افتاده است. یکی از این روستاییان می‌گوید: «اگر نرویم چه کنیم؟!» بحران کم‌آبی در استان‌های جنوبی به امروز و دیروز برنمی‌گردد. مراکز شهرها هم درگیر سهمیه‌بندی و نوبت‌دهی آب هستند و سال‌هاست که روستاها با تانکر تغذیه می‌شوند. روستاهایی با بالای 700 تا 800نفر خانوار که شب‌ها با کابوس تأمین آب به خواب می‌روند و صبح‌ها اگر تانکرها خالی باشد حتی نمی‌توانند از پس خرج و مخارج زندگی‌شان بربیایند. گزارش‌ها نشان می‌دهد، مردم این منطقه بیشتر از راه دامداری و کشاورزی تأمین معاش می‌کنند. «مگر می‌شود با آب تانکر هم خودت را سیر کنی هم دام و محصولت را.» خیلی‌ها تصمیم به مهاجرت گرفته‌اند. می‌گویند سال‌هاست که منتظرند مسئولان فکری به حال این وضعیت کنند اما آب از آب تکان نمی‌خورد. بحران 50 روزه آب بحران کم‌آبی 50 روزه در استان بوشهر، برخی روستاییان را وادار به مهاجرت کرده است. منابع تأمین‌کننده آب این استان که وابسته به دیگر استان‌هاست، نتوانسته در 50روز گذشته آب موردنیاز مصرفی حداقل یک شهرستان را تأمین کند. تنگستان که یکی از شهرستان‌های مرکزی بوشهر است، با بیش از 70هزار نفر جمعیت و ده‌ها روستا و دهستان یکی از بحران‌زده‌ترین شهرستان‌های استان از نظر دسترسی به آب در تابستان امسال است. مردم در روستاهایی چون باغک شمالی و جنوبی، بنه‌گز و چند روستای دیگر در این شهرستان که از روزهای قبل از شروع ماه رمضان درگیر بحران بی‌آبی هستند دیگر توان اقامت در این روستاها را از دست داده‌اند و به‌سراغ آخرین گزینه یعنی مهاجرت رفته‌اند. این درحالی است که روستاهایی که نام آنها برده شد در مجموع بیش از دو تا سه هزار نفر جمعیت دارند و خالی شدن این روستاها از سکنه عملا به ازبین‌رفتن کسب و کار و ازدست‌دادن موقعیت شغلی بسیاری از این افراد منجر می‌شود. گزارش‌ها نشان می‌دهد 60درصد آب آشامیدنی استان بوشهر از خط آبرسانی کوهسر در استان کهگیلویه و بویراحمد، 40درصد از چاه‌ها و رودخانه شاپور استان فارس و بخش اندکی از طریق‌ چاه‌های استان بوشهر که بعضا دچار بی‌آبی هستند تأمین می‌شود. آبرسانی به مناطقی چون باغک جنوبی در تنگستان که شامل 12پارچه آبادی است، عمدتا بر اساس نوبت‌دهی و سه روز در هفته است که از طریق شبکه آبرسانی تأمین می‌شود، با وجود این در50روز اخیر، روستاییان از آب شبکه بی‌بهره‌اند و یکی از دلایل این مسئله نیز نبود تانکرهای آبرسان به میزان کافی عنوان شده است؛ مشکلی که مردم را مجبور کرده به سراغ آب‌انبارهای قدیمی که غیر‌بهداشتی هستند بروند و امکانات شستشو را فراهم کنند. این وضعیت تنها منحصر به بوشهر و روستاهایش نیست. روستای سیمینه در بخش ماهی‌دشت از شهرستان‌های غربی توابع استان کرمانشاه نیز که حدود ۲۰۰خانوار جمعیت دارد، دو سالی است با وجود خشکسالی و عملیات هر روزه آبرسانی با تانکرها، درگیر بحران آب است. درحالی که شغل اکثر مردم این منطقه کشاورزی و دامداری است و خشکسالی این موضوع را به‌شدت تحت‌تأثیر قرار داده است. اهالی می‌گویند آبی که از طریق شبکه آبرسانی داده می‌شود به اندازه دو روز نیاز آنهاست و عملا جوابگو نیست. طرح پرسروصدای غدیر سال‌های پایانی دولت احمدی‌نژاد بود که وزارت نیرو به فکر تأمین آب استان‌های جنوبی کشور افتاد. کاهش سهیمه‌بندی آب و تجهیز و تأمین سیستم‌های شیرین‌کننده آب از جمله اقداماتی بود که با اجرای طرح غدیر رسمیت پیدا می‌کرد، اما طرح غدیر که به‌وسیله قرارگاه خاتم‌الانبیاء پیگیری می‌شد نیز از آن دست طرح‌های منحصربه‌فرد نشان‌داری بود که نتوانست به اهداف بلندمدتی که داشت دست یابد؛ طرحی که در فاز اولش تنها به بالابردن ظرفیت مخازن آب چند شهر جنوبی اکتفا کرد و در همین راستا شهرهایی چون آبادان و خرمشهر را به‌عنوان پایلوت انتخاب کرد. نامجو، وزیر نیروی دولت احمدی‌نژاد، در آن دوره وعده داده بود علاوه بر این دو شهر تا پایان دولت دهم سایر استان‌های جنوبی کشور که درگیر بحران آب هستند به منابع آبی در دسترس‌تر مجهز خواهند شد. او به‌طورمشخص به استان بوشهر نیز اشاره کرده بود، اما به‌هرحال عمر دولت دهم تمام شد و دولت یازدهم، میراث‌دار کارهای نیمه‌تمام دولت قبل شد و وعده‌های وزیر نیروی دولت دهم نتوانست مردم بوشهر را از عواید طرح غدیر بهره‌مند کند. حالا با گذشت چند سال باوجوداینکه مدیرعامل شرکت آب و فاضلاب بوشهر می‌گوید، نزدیک به 400میلیارد ریال اعتبار برای طرح‌های اضطراری آبرسانی پیش‌بینی شده، همچنان هیچ رقمی برای رفع نیازهای مردم این استان تخصیص داده نشده است.

ادامه خبر در کلاکت...

مراحل ساخت و تکمیل دهکده المپیک ریو

المپیک ریو 2016

ادامه خبر در کلاکت...

قهرمانی بسکتبال جوانان ایران در آسیا

دیدار نهایی بیست و چهارمین دوره مسابقات بسکتبال جوانان آسیا عصر یکشنبه دهم مرداد بین تیم‌های ایران و ژاپن آغاز شد که در پایان با پیروزی 71 بر 65 به سود ایران در سالن فدراسیون بسکتبال به پایان رسید.ایران که در دور مقدماتی یک بار بازی را به ژاپن واگذار کرده بود در این مسابقه برای انتقام وارد میدان شد و توانست مقابل ژاپن به پیروزی برسد. منبع فارس

ادامه خبر در کلاکت...